بانوی سپید از دور می رسد. از دامنش کشیده میشود روی علف ها اما پروانه ها و چلچله ها دامنش را از پشت سر جمع می کنند و می آورند. بانوی سپید پوش با آهنگ آسمان راه می رود آخر آسمان آهنگ ملایم صورتی رنگی دارد که فقط در بهشت شنیده می شود آن هم با گوش مادرها وقتی بانو قدم برمی دارد آهنگ ملایم تر می شود . چون او بسیار آرام قدم برمی دارد.
تو تا به حال رنگین کمان را بو کرده ای ؟
در بهشت می شود این کار را کرد .کافیست بانو را بشناسی .
کافیست بانو را دوست داشته باشی کافیست همراه بانو یاشو آنگاه تو را به بهشت راه می دهند.
سلام
وب سایت زیبا و مطالب جالب و قشنگی دارین
موفق باشن
omaYgE
چو مادر نباشد تن من نباد.
روز مادر رو به شما و دیگر دوستان تبریک میگم.
سجاد عزیز داداش خوبم سلام ... اینبار دیگه خجالت کشیدم و زودتر خدمت رسیدم ... من شرمنده شما میشم همیشه ... یکم اوضاع روحیم خوب نیست .. اینه که کم میام اما آپ کردم یکی دیروز و یکی دیگه هم از سر دلتنگی امروز ... عزیز مهربون خوشحال میشم به دیدنم بیای
اجادسا : سلام به روی ماهت رویا خانوم
این چه حرفیه گفتم که دیگه از این حرفا نزن
خدا بد نده انشا... که درست میشه
حتما میام
.
.
.
.
.
اومدم
سلام. من آپم .
سلام . عشق را زن افرید ومادر تکامل عشق و دوست داشتن است .
رهایی بشریت و باز یافتن عشق ادمیان در رهایی زن از قید و بندهای سیستم بورژوازیست .
انگاه عشق جایگاه خود را باز میابد
گل
سلام دوست عزیز مرسی از توضیحات و تعریف قشنگتون از زن بله حق با شماست تو جامعه ای که زن در قید بند باشه هیچ جرقه ای حاصل نمیشه و جامعه در حال درجا زدن
خیلی قشنگ بود چند دفعه اونو خوندم اخه با یه بار خوندن معنی واقعی اونو درک نمی کنی مادر این اسم چقدر به ادم ارامش میده این نوشته زیبا مادر رو تقدیم می کنم به وبلاگ قشنگ شما امیدوارم خوشتون بیاد
مادر
از بهشت خبر میرسد که تو در ازل،یک شاخه گل سرخ بودی که در همسایگی فرشته ها زندگی میکردی،یک روز فرشته ای زیبا ،گلبرگی از تو را به زمین آوردتا همه ی باغ ها رنگ و بوی تو را بگیرند.
از فرشته ها خیر می رسد که تو زیبا تر از همه ی گلزار های ملکوت بودی و خدا تو را به زمین فرستاد تا هیچ خانه ای از مهربانی و زیبایی، بی بهره نماند.
از دلم خبر میرسد که تو را با کلمه های خاکی ،نمی توان نوشت و با دهان های فانی ،نمی توان سرود و با دستهای تهی،نمی توان به تصویر کشید.
از عشق،خبر میرسد که تو عاشق ترین آفریده ی پروردگاری و بالاتر از ستارگان ایستاده ای تا کهکشانها،حیرت زده تو را تماشا کنند.
کاش میشد دوباره کودک بودو در دامان تو به دیدار بهشت رفت و در چشم های تو ،زیبا ترین دریاچه های دنیا را دید و در شبهای پر از لالایی گیسوان تو ،به دنبال مهتاب دوید.
مادرم !وقتی تو در کنارم هستی خود را کودکی شاداب می بینم و دنیا را گهواره ای کوچک که با دستهای تو به این سو و آن سو می رود.
وقتی به من نگاه میکنی ،احساس میکنم از خورشید،،گرم تر و از پروانه ها،بی قرارتر هستی .همیشه در کنارم بمان ای که از همه ی عالم به خدا شبیه تری.
از خانه بیرون می آیم و از خودم جدا می شوم .ابرهای کبود،بالای سرم قدم می زنند و ماه در برکه،آب می نوشد .همه ی مردم شهر در آیینه جمع شده اند و در دست هر کدام،کلمه ای می درخشد.آوازهای بومی در پیاده رو افتاده اند ،درختان با حیرت به من نگاه می کنند.دست هایم را از جیبم بیرون می آورم تا انگشت هایم آواز بخوانند.
من پیراهن اولین دیدارمان را گم کرده ام،اما هنوزمی دانم عطر صدای تو چه رنگی استو تو را از پشت کدام پنجره می توان دید.
همه ی کتابها را می بندم تا چشم های تو روشن تر از صبح ،باز شوند و روز های گم شده ام را به من باز گردانند،بهترین کتابم را به تو میدهم تا هرا در بیت های حافظ پیدا کنی.
در خیابانهای بی درخت ،قدم میزنم ،خاطره هایت همراه بارانی که یکریز می بارد،بر پلکهایم می نشیند.من در پناه دستهای تو ،هزار شب تلخ را میتوانم تاب بیاورم.
وقتی نام تو را زمزمه میکنم،اتاقم آنقدر بزرگ می شود که همه ی جهان را در آن ،جا می دهم
مرسی رها جان از اومدنت
و مرسی بابت متنی که تو نظرات گذاشتی
واقعا دستت درد نکنه
آره شما درست میگید اگه از صبح تا شبم بشینیم یا شایدم بیشتر نمی تونیم مادر و توصیف کنیم
سلام ، واااای از مادر نگو که قشتگترین کلمه و قشنگترین حسه . خیلی قشنگ و احساسی بود ، همین مادرهای بهشتی رو میگم . ممنون که اومدی خوشحالم کردی .
سلام سلام
ممنون از اینکه خبرم کردی.
شعرت بسیار زیباست.
بازم بیا پیشم. خوشحال میشم. منتظر آپ بعدی هستم.
سبز باشی
قهرم باهات .قهر قهر قهر .......... چرا اصلا بهم سر نمیزنی؟ هان؟ بی معرفت ..... قهر قهرم (مخصوصا با تو سجاد )
اجادسا: آخه چرا ؟
ببخشید دیگه از این به بعد میام
قلب من شکستنیست
سنگ بی محبتی را به سوی آن پرتاب نکن !
قلب شیشه ای مرا نشکن
با آن مدارا کن !
[گل][گل][گل][گل]
سلام دوست عزیز خوبی؟
دفتر عشق به روز شد
منتظر حضور شما هستم.
برقرار باشی و سبز [گل]
سلام آقا مهدی مرسی از این که خبرم کردی حتما میام
سری به سرای بی دلی ام بزن تا با تو بگویم از آنچه نگفتنسیت
تمنا به روز شد
((تلافی )) در نامه های خطخطی
نظر یادت نره[گل]
ممنون گلی خانوم حتما میام
سلام بچه ها
خبر ندادین که آپ کردین!
اما واقعا زیبا بود و دست مونا خانوم درد نکنه
منم با نامه ای به غزه به روزم
دوست دارم نظر هر سه تاتون رو بدونم
مونا
فهیمه
و جزغولک!
حتما بیاین ها!
منتظرم
شاد باشید
اجادسا : سلام ماهی خانوم خوبی
ببخشید دیگه به بزرگیه خودتون
بچه ها که مشغول امتحان دادن هستن من میام نظر میدم
اومدم........
نویسنده: فرانکجمعه 5 تیر1388 ساعت: 22:20هنوز تو بهت و نا باوریم.تا کی باید دروغ شنید؟!!
غمگینم بیشتر از اون که فکر خداهم برسه.
آدمهارو میکشن بعدشبها تلویزیون قصه خاله سوسکه میگه تا نفهمی که چندتا باتوم خوردی ودوستاتو گرفتن.
دختر چریکی شهر من با رزلب سبز و بادکنک به دست قصد داره زیر چکمه های زور دوام بیاره.
پسر چریکی شهر من داره برای قطره های خون چکیده شده از گلوی دخترک اشک میریزه.وهیچکس نفهمید که باصداقت رفتار این جوانه ها چه کرد؟
خدا بارون وابرهاوسیل و...به کمک گریه های ماهایی فرستاد که حتی حق نداریم برای رفته هامون شمع روشن کنیم ومراسم بگیریم.
شاید هم خشم طبیعت، به خاطر اشکهای خداست که اونرو هم هیچکی ندید