ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست

 

دو مرد، در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند. یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی دانست.

هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می گرفت، آنرا در ظرف یخی ای که در کنار دستش بود می انداخت تا ماهی ها تازه بمانند، اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریاچه پرتاب می کرد.

ماهیگیر با تجربه، از اینکه می دید آن مرد چگونه ماهی ها را از دست می دهد بسیار متعجب بود. لذا پس از مدتی از او پرسید:

چرا ماهی های به این بزرگی را به دریا چه پرت می کنی؟

مرد جواب داد: آخر تابه ی من کوچک است!

گاهی ما نیز همانند این مرد، شانس های بزرگ، شغل های بزرگ، رویاهای بزرگ و فرصت های بزرگی که خداوند به ما ارزانی می دارد را قبول نمی کنیم.  

چون ایمانمان ضعیف است.

ما، به مردی که تنها نیازش، تهیه یک تابه ی بزرگتر بود می خندیم، اما نمی دانیم که تنها نیاز ما نیز، آنست که ایمانمان را افزایش دهیم.

خداوند هیچگاه چیزی را که شایسته آن نباشی به تو نمی دهد.

این بدان معناست که با اعتماد به نفس کامل، از آنچه خداوند بر سر راهت قرار می دهد استفاده کنی.
هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست.

نظرات 11 + ارسال نظر
نیلوفر 28 تیر 1389 ساعت 08:22 http://everything2.blogsky.com

منم همینو می گم ولی به من می گن بلند پروازم



سلام ...

آره راست می گی ...

خیلی زیبا بود ... آپت مثل همیشه ....

مدی 28 تیر 1389 ساعت 15:52 http://madikhanoom.blogfa.com

سلام آقا سجاد
خوشحالم که اومدی
مرسی که به من سر زدی
مطلبت خیلی قشنگ بود

زینب 29 تیر 1389 ساعت 12:15 http://eshghojonoon.blogsky.com/

سلام آقا سجاد...چه عجب
چرا نظر من اون شکلی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنون که خبرم کردین!
خیلی قشنگ بود....عالی بود!
موفق و پایدار باشی تا ابد!

سلام.مثل همیشه پربار و آموزنده.ما واقعا یک همچین مشکلی داشتیم.ولی خوشبختانه خیلی زود با کمی مثبت اندیشی و افزایش ایمان مشکل مرتفع شد.راستی راز رو دیدید؟ماکه بادیدنش خیلی درس گرفتیم و میگیریم.
موفق و سربلند باشید.

وجیهه 29 تیر 1389 ساعت 23:55 http://mv4ever.blogfa.com

سلام .کجایی؟ خبری ازت نیست. بیا پیشم

مینا 31 تیر 1389 ساعت 23:15 http://rozegare-eshgh.blogsky.com/

سلام سجاد جان خوبی؟ مشغله هات تموم شد؟
بازم گل کاشتی با این موضوع جالبی که انتخاب کردی. منم موافقم...آدم باید تا میتونه از فرصتهاش استفاده کنه...چون روزهای رفته بر نمیگردن!

کامی 3 مرداد 1389 ساعت 01:13 http://www.amooyadegar.blogsky.com

سلام داداش
اره قبول دارم ایمان ضعیف
ولی نمیشه یعنی میشه
اصلا نمیدونم این چند روزی از دسته خودم خستم که نای فکر کردن درباره این موضمع رو ندارم
ولی شدیدا باهات موافقم هر چی میکشیم از بی ایمانی ماست
مرسی دادا که تبریک گفتی
به امید موفقیت شما در تمام مراحل زندگیت
خیلی خوشحالم کردی
ببخشید که زودتر از این برای اعدای احترام پیشت نیامودم
باور کن حوصله خودم رو ندارم
دوست دارم دادا
بازم پیشم بیا بامورکن اگه شما با نظراتتون بهم دل خوشی ندین حتئ یک لحظه ام برای حذف بلاگم درنگ نمیکنم
همین که اسم شما یا رومینا خانم یا دوستای دیگه رو میبینم شاد میشم
بازم میگم دوست دارم
یا هو

فرانک 3 مرداد 1389 ساعت 18:51 http://parvanak.blogsky.com

سلام به اندازه ی تمام خوبیهای دنیا برات آرزوهای خوب دارم.
ببخشید این دختر تنبلو که اینقدر دیر اومده. مرسی به خاطر تبریک بسیار زیبات.
اومدم اینجا دیدم که روز تولد من چه مطلب جالبی گذاشتی درسته که بارها خوندمش ولی اینبار مثل یک کادو بهش نگاه کردم.الهی که خدا همیشه بهمون امکانهای بزرگ بده و ما هم بهشون پاسخ بدیم.هر چند که فرصت روی زمین بودن خیلی کمه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد