دختر کوری تو این دنیای نامرد زندگی میکرد . این دختره یه دوست پسری داشت که عاشقه اون بود . دختره همیشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم همیشه با اون می موندم . یه روز یکی پیدا شد که به اون دختر چشماشو بده . وقتی که دختره بینا شد دید که دوست پسرش کوره . بهش گفت من دیگه تو رو نمی خوام برو ... پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت : مراقب چشمای من باش ...
شمع از آن دسته کالاهایی است که همانند گل، هم در مراسم شادی و هم عزاداری به کار میرود و این در حالی است که تاریخ بسیار کهنی در زندگی بشر دارد.
در واقع پیش از اختراع برق این شمعها بودند که تاریکی شب را برای انسانها روشن میکردند. بسیاری از ما، شمع را تنها به عنوان یکی از عناصر تزیینی خانه به حساب میآوریم.
اما باید گفت که شمعها جدا از کارایی خود که ایجاد روشنایی است، منبع انرژی مثبت هستند و محیط خانه را گرم و دلپذیر میکنند.
برای آنکه شمعهای شما مدت زمان طولانیتری بسوزند و همچنین اشک کمتری در اثر سوختن آنها حاصل شود، آنها را چند ساعت قبل از روشن کردن، در فریزر یا جایخی یخچال قرار دهید؛
این کار به لحاظ اقتصادی نیز برای شما بسیار بهصرفه خواهد بود. اگرچه این روزها شمعهای بدون اشکی به بازار آمدهاند که به دلیل ایجاد تغییرات در مواد سازنده اشک نمیریزند، ولی بعضیها عقیده دارند شمعهای معمولی را نیز میتوان به شمعهای کماشک یا حتی بدون اشک تبدیل کرد.
برای این منظور، شمع را برای چندساعت در محلول آب نمک خیس کنید. حتما شما هم می دانید که می توان از تکه شمعهای باقیمانده پس از سوختن یک شمع استفاده و آن را به یک شمع جدید تبدیل کرد.
به این منظور خردههای شمع را جمعآوری کنید و در یک ظرف فلزی حرارت دهید تا آب شود. سپس مایع را داخل قالب شمع ریخته و داخل آن یک فتیله بگذارید.
همچنین برای اینکه شمعها در هوای آزاد و در معرض باد خاموش نشوند، میتوان از لیوان یا بطریهای پلاستیکی استفاده کرد و شمع را درون آن قرار داد. برای تمیزکردن شمعها بهترین روش به کار بردن الکل صنعتی است.
با توجه به اینکه شمعها چرب هستند به سرعت گرد و خاک را به خود جذب کرده و تیره میشوند.
اگر شمع شما خیلی کثیف شده است، ابتدا آن را با آب و صابون شسته و خشک کنید و سپس یک پنبه آغشته به الکل صنعتی روی آن بکشید.
در هنگام استفاده از شمع باید برخی نکات ایمنی را هم رعایت کرد. برای مثال هیچ گاه شمع را بدون جاشمعی روشن نکنید و از قرار دادن شمعها در دسترس کودکان بپرهیزید.
بعضی اوقات که به شیشهی پنجرهی اتاقم نگاه میکنم میبینم که تصویر تو توش نقش بسته، گویی تو توی شیشهای و من میتونم تمام حرفایی که تو اون مدت بهت نزده بودم بهت بزنم و بگم 10 تا دوسِت دارم، راستی تا یادم نرفته اینم بگه که تمام خاطراتمون رو هم میدیدم و بعضی وقتها هم به خاطراتمون میخندیدم، به کارامون، به شیطونیامون، به حرفایی که میزدیم، هی یادش بخیر …
یه وقتایی هم میخواستم بعضی حرفها و خاطراتمون و که مثل بخار روی شیشه نشسته بود و نمیذاشت بهتر ببینمت رو پاک کنم. البته بعضی وقتها با این بخارهای رو شیشه بازی میکردم و یه چیزایی رو روی شیشه مینوشتم و تو از ته دل میخندیدی باورت میشه از ته دل میخندیدی هی یادش بخیر …
ای کاش میشد بر میگشتم و یه سری بایدها رو میذاشتم که یه سری بایدها رو بردارم، خلاصه، هی یادش بخیر…
فرد- آدم موجود پیچیدهای است؛ مجموعهای از جسم و روان اما با وجودی که از عمر پزشکی برای سلامت جسمش هزاران سال میگذرد، تمام سابقه روانشناسی و روانپزشکی حداکثر به 100سال میرسد.
همین مسئله کافی است تا من و شما، برای سادهترین سرماخوردگی راهی مطب پزشکها شویم اما عمرا با هزار مشکل روحی و روانی، پایمان به مطب «مشاور»، «روانشناس» یا «روانپزشک» باز شود. همین حالا هم لابد خود ما را روانپزشک لازم میدانید.
خیالی نیست؛ اصلا شما فکر کن ما دیوانه شدهایم. اما خودت چی؟ تا حالا هیچ رقمه احساس نکردهای توی سیستم نرمافزاریات ویروس وارد شده؟ یک فکری، چیزی که تو را از زندگی ناامید میکند، افسردهای، اعتماد به نفس نداری یا... . اصلا قبول داری آدم توی زندگی نیاز به مشاور دارد؟ تا حالا فکر کردهای برای مراجعه به انواع این مشاورها چه کار باید بکنی؟.
نه! تو تنها نیستی
موقعیتهای سختی در زندگیتان پیش آمده که دلتان خواسته با تمام وجود آنها را پشتسر بگذارید.
این کار، 2 حالت دارد؛ یا بیجنبه تشریف دارید و در اولین فرصت، سریع گزینههای پرش از ساختمان 4طبقه، مصرف قرص برنج یا استفاده از تیغ به ذهنتان میرسد که در این صورت واقعا برایتان متأسفیم، یا عاقل هستید که در این صورت دلتان میخواهد حرفتان را با کسی که ترجیحا نسبت به شرایط شما بیطرف باشد و البته اهل نصیحت کردن زیادی هم نباشد، بگویید. اما واقعا چرا و چه زمانی لازم میشود که میهمان این آدمهای متخصص شویم؟
شنیدهاید میگویند هرطور فکر کنی همان میشود؟
واقعیت این است که اگر ما به یک چیز بارها و بارها فکر کنیم، کمکم شروع میکنیم به باورکردن اینکه آن چیز درست و واقعی است. حالا تصور کنید افکار نادرست و منفی چقدر میتوانند به ما آسیب برسانند.
اگر شما هم دچار الگوهای فکری اشتباه هستید، هرچه زودتر باید این افکار خودکار را متوقف کرده و آنها را با افکار واقعیتر و مثبتتری جایگزین کنید.
روانشناسان میگویند اگر افکارتان را تغییر دهید حالتان هم تغییر خواهد کرد. در اینجا نمونهای از الگوهای ذهنی اشتباه و طرز برخورد با آنها را با هم مرور میکنیم.
برچسبزنی : رژیم غذاییتان را رعایت نکردهاید، با خودتان میگویید باز هم نتوانستم رژیم بگیرم و با این وضع هر روز چاقتر میشوم.
با این تفکر شما برچسب ناتوانی و تنبلی به خودتان زدهاید و اینطور نتیجهگیری میکنید که چون نمیتوانید وزن کم کنید پس رژیمگرفتن بیفایده است.
بنابراین رژیم را رها میکنید و اتفاقا همانطور که فکر کردهاید، وزنتان زیادتر از قبل میشود. وقتی ما به خودمان برچسب میزنیم، رفتارمان را مطابق آن تغییر میدهیم. البته این ویژگی میتواند جنبه مثبت هم داشته باشد. کافی است به این فکر کنید که این فقط یک اشتباه کوچک و قابل جبران است. با این طرز فکر خیلی راحت موفق میشوید رژیمتان را ادامه دهید.