ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

اقتصاد گاوی

 

اقتصاد مرسوم :

دو تا گاو ماده دارین یکیش رو می فروشین و یه گاو نر می خرین به تعداد گاوهای شما بر اثر زاد و ولد افزوده میشه و اقتصاد رشد می کنه. پول براتون سرازیر میشه و می تونین به بازنشستگی و استراحت بپردازید.

اقتصاد هندی :

دو تا گاو ماده دارین اونها رو می پرستین و عبادت می کنین !!!

اقتصاد پاکستانی :

هیچ گاوی ندارین ادعا می کنین که گاوهای هندی مال شماست از آمریکا طلب کمک مالی می کنین از چین کمک نظامی می خواین از انگلیس هواپیما از ایتالیا توپ و تانک از آلمان تکنولوژی از سوئیس وام بانکی و ... با تمام این امکانات گاوها رو می خرین و ادعا می کنین که توسط جهان مورد استسمار قرار گرفتین !

اقتصاد آمریکایی :

دو تا گاو ماده دارین یکیش رو می فروشید و دومیش رو تحت فشار مجبور می کنید که به اندازه 4 تا گاو شیر بده وقتی هم گاوه مرد تعجب می کنید تقصیر رو گردن یه کشور گاودار میندازین و بعدش طبیعتا اون کشور یه خطر بزرگ برای بشر محسوب می شه یه جنگ بزرگ راه میندازین برای نجات جهان و گاوها رو به دست میارین !


اقتصاد فرانسوی :

دوتا گاو ماده دارین دست به اعتصاب می زنین چون می خواین 3 تا گاو داشته باشین !

اقتصاد آلمانی :

دوتا گاو ماده دارین اونها رو تحت مهندسی ژنتیک قرار میدین بعدش گاوهاتون 100 سال عمر میکنن . ماهی یه وعده غذا می خورن و خودشون شیرشون رو می دوشن !

اقتصاد انگلیسی :

دوتا گاو ماده دارین هر دو جنون گاوی دارن !

اقتصاد ایتالیایی :

دوتا گاو ماده دارین نمی دونین اونها کجا هستند پس بی خیال میرین سراغ ناهار و شراب !

اقتصاد سوئیسی :

5000 تا گاو ماده دارین هیچکدوم مال خودتون نیستن از کشورهای دیگه پول می گیرین که دارین گاوهاشون رو نگهداری میکنین !

اقتصاد ژاپنی :

دوتا گاو ماده دارین که اونها رو از نوع طراحی ژنتیک کردین هیکلشون یک دهم گاوهای معمولی شده و 20 برابر اونها شیرمیدن !


اقتصاد چینی :

دوتا گاو ماده دارین و 300 نفر آدم که اونها رو می دوشن بعد ادعا می کنین که سیستم استخدامی و شغلی کارآمدی دارین !

اقتصاد ایرانی :

دوتا گاو ماده دارین که هر دوتاشون ارث باباتونه یکیش رو دولت بابت عوارض و مالیات سهم صدا و سیما و غیره ضبط می کنه دومی رو هم قربونی می کنین و نذر قبولی دانشگاه و ازدواج و شغل خوب و بدن سالم و عقل سالم میکنین و اقتصاد کماکان فلج میمونه !!!!!!!!!

روانشناسی سازها (۲)

 

کمانچه : بر خلاف تار که حتما باید بزنیم تا صدایش در بیاید، کمانچه روحی لطیف دارد و باید نازش را کشید تا از خودش صدا بدهد. برای همین است می گویند کمانچه کش و نمی گویند کمانچه زن!! اگر به روحیات نوازندگان این ساز هم نظری داشته باشید، می بینید که اصولاً آدم های نازی هستند و کمتر به همکارانشان گیر می دهند. حال و هوای نوازندگان این ساز مثل خود کمانچه است. یعنی تا نازشان را نکشی برنامه ای اجرا نمی کنند!! اما وقتی هم اجرا بکنند، خوب می زنند... ببخشید خوب می نوازند. آخه قرار نبود کمانچه را بزنند.

.

نی : این ساز بر خلاف هیکل نحیف اش، خیلی جاه طلب است و به سختی هم با سایر نوازندگان گروه جفت می شود. در ضمن هیچ ارکستری نمی تواند صدای آن را خفه کند. نوازنده نی نیز اینگونه است و خیلی سخت با بقیه راه می آید. برای مثال ملاحظه کنید که خیلی از گروه های مطرح ایرانی در حال حاضر نی نواز ندارند. در بد خلقی این ساز همین بس که حتی با خودش هم مشکل دارد! تا حالا دیدید دو تا نی توی یک گروه بنوازند؟ البته من دیدم ولی خیلی کم. این ساز به اتکای شعر معروف مولانا که می گوید: بشنو از نی چون حکایت می کند، خیلی مغرور شده و بیچاره نوازنده اش هم مجبور است گاهی با سازش کنار بیاید! چه کند بابا جان؟ روزگاره دیگه!

.

عود : می گویند اصل این ساز ایرانی بوده، بعد عربی شده و رفته تا اندولس و حالا دوباره ایرانی شده است. برای همین دو سه چهار پنج شش تا اسم دارد. عده ای به آن عود می گویند و می نوازند، عده ای بربط خطابش می کنند و می نوازند و عده ای هم اصولاً چیزی به آن نمی گویند، فقط می زنند و یا می نوازند. اروپایی ها هم می گویند "لوت" ولی نمی دانم دقیقاً چه بلایی سرش می آورند. اگر منظور از لوت همان لات خودمان باشد که واویلاست.

.

قانون : بیشتر اوقات نام این ساز را با قانون اساسی و خانواده محترمه اشتباه می گیرند. مورخان می گویند این ساز در اصل ایرانی بوده و چند قرن از منزل فرار کرده و حالا دوباره به منزل مادری برگشته است. تصور کنید اگه یه دختر از منزل فرار کنه، چی می شه. آیا به این راحتی می تونه برگرده؟ خلاصه معلومه که در این مملکت قانون درست حسابی وجود نداره. اگه بود که صداش به گوش همه می رسید.در ضمن معلوم نیست روی چه حسابی این ساز را با اتومبیل پراید و سیگار مور مقایسه می کنند. حالا اگر به ضرورت روزگار همه قریب به اتفاق نوازندگان قانون از جنس زن درآمده اند، دلیل نمی شود گه بگویند قانون سازی زنانه است. البته هنگام نوازندگی گاهی مثل زن ها شلوغ می کند. وقتی گلیساندو روی این ساز می کشند، آدم یاد حمام زنانه می افتد. جسارتا بنده تاکنون حمام زنانه نه دیدم نه رفتم. فقط شنیدم، به قول معروف شنیدن کی بود مانند دیدن!؟

.

سرنا : خیلی جیغ می کشد. انگار ارث پدرش را می خواهد. هیچ وقت هم با ساز دیگری کوک نیست. از این نظر درست مثل ایرانی هاست که هیچ وقت با هم جفت و جور نیستند. هر کس ساز خودش را می زند. شنیدی می گویند فلانی سرنا را از سر گشادش می زند؟ نه اینکه بلد نیست چطور باید بزند. بلکه به خاطر این است تا نشان بدهد من با شما فرق دارم. یعنی همون که گفتم، هر کی می خواد ساز خودش را بزنه! ولی برای اینکه کم لطفی نشه من یکبار دو نوازنده سرنا اهل ری را دیدم که با هم می نواختند و انصافا هم جفت و جور بودند. بر همین اساس فکر می کنم آنها احتمالاً ایرانی نبوده اند وگرنه دلیلی ندارد اینقدر با هم کوک بشوند!

روانشناسی سازها (۱)

 

تار : معمولا آدم های قلدر و پر ابهت و قد بلند و قوی هیکل سراغ این ساز می روند. صدایی پر صلابت دارد و نوازنده هایش نیز خود به خود چنین ویژگی را پیدا می کنند. تار در یک گروه ممکن است صدای دیگر سازها را بخورد و همین طور نوازنده آن نیز ممکن است به سایر همکارانش توپ و تشر برود که چرا درست ساز نمی زنی. تار زن حتی به خودش حق می دهد که سطح نوازندگی نوازندگان سایر سازها را مورد ارزیابی قرار دهد. اصولا واژه تار زدن حکایت از نوعی خشونت پنهان می کند. معمولاً می گویند فلانی تار می زند و یا تار را می زند! ببینید در این حرفه بحث زدن همیشه داغ است!! لطفا مواظب باشید.  

 

سه تار : این ساز خیلی با خودش رو راست نیست. اول اینکه نامش حکایت از سه عدد تار می کند در حالیکه چهار تا دارد. از این بدتر می گویند سه تار برای یک نفر کم و برای دو نفر زیاد است. یک و نیم نفر هم که امکان وجود ندارد. بنابراین معلوم نیست چند نفر به چند نفر!! از اینها گذشته چون قیمت آن نسبتا ارزان است و یاد گرفتنش مثل نی، خیلی سخت هم نیست، در نتیجه هر ننه قمری سه تار می سازد یا سه تار می نوازد و یا سه تار درس می دهد. خلاصه نوازنده هردمبیل سه تار زیاد است. خدا عاقبت همه سه تار نوازان و سه تار سازان و سه تار سوزان را ختم به خیر کند!  

 

سنتور : این ساز ۷۲ سیم دارد که بیشتر اوقات با هم کوک نیستند. در نتیجه نوازنده اش نیز غالب اوقات کوک نیست! گاهی گرم و صمیمی و گاهی منزوی و گوشه گیر و گاهی نیز خیلی خشن است. سنتور از اصلی ترین مشخصه معماری ایرانی یعنی خطوط منحنی کم بهره است و تا دلت بخواهد گوشه های تیز دارد. به همین دلیل صدای تیزی هم دارد، حتی اگر مضراب هایش را نمد مالی کنند. البته تقصیر شکل ذوزنقه است نه خود سنتور. به هر حال سازی بی قرار و پر جنب و جوش است. نوازندگانش نیز غالبا اینگونه اند. معمولا آهنگسازهای پرکار نوازنده سنتورند. هم تند تند می سازند و هم تند تند اجرا می کنند!  

 

تنبک : اساس نواختن این ساز بر کوبش استوار است. یعنی نوازنده مرتب بر سر پوست بیچاره می کوبد تا شاید به جایی برسد. در نتیجه روحیه کوبش نوازنده تقویت می شود و معمولا دوست دارد دیگران را همچون ساز خود بکوبد! گاهی نیز خود نوازنده سرنوشتی مانند پوست تنبک پیدا می کند. یعنی همه او را می کوبند! تنبک بنا به دلایل تاریخی یک ساز تحقیر شده است و حتی در کارهای گروهی نیز توسط سایر نوازندگان به مقدار کوچولویی دست کم گرفته می شود. تنبک هر چقدر هم سر و صدا بکند، دست آخر گل را به پای ساز های ملودیک می ریزند. پس یک خرده حسابی همیشه بین این ساز و دیگر سازها وجود دارد. مردم عامی هم اگر بخواهند یکی را تحقیر کنند، می گویند فلانی دمبکی است. خلاصه مطلب این ساز آخر و عاقبت خوبی ندارد. بیچاره نوازنده هایش هم معمولاً اینطوری اند! ما هم که غیر از دعا کاری از دستمان بر نمی آید: خدایا مطربان را انگبین ده برای ضرب دستی آهنین ده

پسرا و دخترا چه جوری از دستگاه عابر بانک پول میگیرن ؟

 

 

پسرها :


1- با ماشین میرن سراغ بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک
2- کارت رو داخل دستگاه میذارن
3- کد رمز رو میزنن و مبلغ درخواستی رو وارد میکنن
4- پول و کارت رو میگیرن و میرن
دخترها :

1- با ماشین میرن دم بانک
2- توی آینه آرایششون رو چک میکنن
3- به خودشون عطر میزنن
4- احتمالا" موهاشون رو هم چک میکنن
5- توی پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن
6- توی پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن
7- بلاخره ماشین رو پارک میکنن و میرن دم دستگاه عابر بانک
8- توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن
9- کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه
10- کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون
11- دنبال کارت عابر بانکشون میگردن
12- کارت رو وارد دستگاه میکنن
13- توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یادداشت کردن میگردن
14- کد رمز رو وارد میکنن
15-  ۲ دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن
16- کنسل میکنن
17- دوباره کد رمز رو میزنن
18- کنسل میکنن
19- به دوست پسرشون زنگ میزنن که طریقهء وارد کردن کد صحیح رو براشون بگه
20- مبلغ درخواستی رو میزنن
21- دستگاه ارور (خطا) میده
22- مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن
23- دستگاه خطا میده
24- بیشترین مبلغ ممکن رو درخواست میکنن
25- انگشتاشون رو برای شانس روی هم میذارن
26- پول رو میگیرن
27- برمیگردن به ماشین
28- آرایششون رو توی آینه چک میکنن
29- توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن
30- استارت میزنن
31- پنجاه متر میرن جلو
32- ماشین رو نگه میدارن
33- دوباره برمیگردن جلوی بانک
34- از ماشین پیاده میشن
35- کارتشون رو از توی دستگاه عابر بانک برمیدارن
36- سوار ماشین میشن
37- کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده
38- آرایششون رو توی آینه چک میکنن
39- احتمالا یه نگاهی هم به موهاشون میندازن
40- راه میفتن و میندازن توی خیابون اشتباه
41- برمیگردن
42- میندازن توی خیابون درست
43- پنج کیلومتر میرن جلو
44- ترمز دستی رو آزاد میکنن ( میگم چرا انقدر یواش میره ها )
45- به حرکت ادامه میدن