ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

متن فارسی زیارت عاشورا

 

قربان بارگاهت آقا.... 

 

سلام بر تو اى ابا عبد اللَّه؛ سلام بر تو اى فرزند رسول خدا؛ سلام بر تو اى فرزند امیر المؤمنین و اى فرزند سیّد اوصیا؛ سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا سیّده زنان اهل عالم؛ سلام بر تو اى کسى که از خون پاک تو و پدر بزرگوارت خدا انتقام مى‏کشد؛ و از ظلم و ستم وارد بر تو دادخواهى مى‏کند. سلام بر تو و بر ارواح پاکى که در حرم مطهرت با تو مدفون شدند. بر جمیع شما تا ابد از من درود و تحیت و سلام خدا باد. تا دلیل و نهار در جهان بر قرار است. اى ابا عبد اللَّه همانا تعزیتت ( در عالم ) بزرگ و مصیبتت در جهان بر ما شیعیان و تمام اهل اسلام سخت و عظیم و ناگوار و دشوار بود. و تحمل آن مصیبت بزرگ در آسمانها بر جمیع اهل سموات نیز سخت و دشوار بود. پس خدا لعنت کند امتى که اساس ظلم و ستم را بر شما اهل بیت رسول بنیاد کردند و خدا لعنت کند امتى را که شما را از مقام و مرتبه ( خلافت ) خود منع کردند و رتبه‏ هایى که خدا مخصوص به شما گردانیده بود، از شما گرفتند.

ادامه مطلب ...

خدا جونم گوش کن ۲

 

خدا جونم

ممنون که به من

اجازه زندگی کردن دادی.

مهربونم.

به اندازه تمام موجودات زنده دنیا

دوستت دارم

نه!، خیلی بیشتر 

خدا جونم

کمکم کن تا قبل از درخواست

کمک کنم و

و قبل از اینکه دوستم داشته باشن،

دوستشان بدارم.

و پیش از آنکه من رو بفهمند،

درکشان کنم

سخته، می دونم

کمکم کن. 

پروردگارا

عبادتت می کنم

نه برای درخواست های خودم از تو

بلکه می خواهم کمکم کنی

تا آنچه کنم که تو را خوشنود سازد

و آنچه گویم که کلام حق باشد

کمکم کن

تنهایم ... 

خدای مهربونم،

از امروز درست عبادتت می کنم

درست می خوانمت!

فقط کلمات را تکرار نمی کنم،

بلکه از ته دل می خوانمت

باشد که اجابتم کنی ... 

ای پناهگاه من

با تو از ته دل حرف می زنم،

و نه با کلماتی که معنی آن مشخصه،

از تو می خواهم من رو هدایت کنی

تا من هم هدایت گر دیگران شوم.

الهی به من اعتماد کن و

کمکم کن تا من برترین شوم. 

 

خدا جونم

دلم خیلی برات تنگ شده

من بنده خوبم نیستم

ولی تو بهترین خدایی

من عاشقت هستم،

من رو دوست بدار. 

ای خدای مهربون

با گریه من رو به دنیا آوردی و

با گریه از دنیا می بری

پس در این میان، به من یاد بده

تا خوب زندگی کنم،

و اندکی نیز بخندم

همانند سایه ای از فرشتگانت در روی زمین

سخت است، کمکم کن ...

خدا جونم گوش کن ۱

 

سلام خدا جونم

می دونم که دوست واقعیم فقط تویی،

بدون هیچ انتظاری

فقط تویی که همیشه

حوصله گوش کردن به حرفام و داری

قسم به . . .

در مقابلت به کی قسم بخورم

قسم به قلب تاریک و پرگناهم

با تمام وجود دوستت دارم

تو هم قلبم رو صاف کن

ای خدای مهربون

از امروز هیچی رو برای خودم نمی خوام

بلکه برای همه می خوام

باران بفرست

نه بری رفع تشنگیم

بلکه برای آبیاری گلها و پاک کردن گناهان

آفتاب رو نمایان کن

نه برای روز شدن

بلکه برای گرم شدن فقیر گنار خیابون

خدایا

من بلد نیستم با جملات، خوب و زیبا

ازت تشکر کنم

می خوام با همین زبانم بهت بگم

ممنون که در تمامی اوقات زندگیم

یار و همراهم بودی

ممنون که جلوی خیلی از خطاهام رو گرفتی

و ممنون از اینکه دوستم داری

خدای عزیز

تو عادلی و من عدل شکن

من می دونم که بین بندگانت

فرقی نمی گذاری و نعمت رو

بین همه به عدالت تقسیم می کنی

به من نیرو بده تا این رو

بطور واقعی بفهمم

تا برای بدست آوردن خواسته هام

تلاشم رو بیشتر کنم

ای خدای مهربون

یادم بده

یادم باشه

همیشه

یادت باشم

پروردگارا

من از سردیه زمستون و

بی برگیه پاییز می ترسم

کمکم کن

کمکم کن تا گرمای تابستان

و سبزیه بهار رو

همین حالا ذخیره کنم

کمکم کن خدا جونم

خدا جونم سلام

سلامی به وسعت و عمق دل عاشق

ای مهربونم

از من بد بودن رو بگیر و

محبت را جایگزینش کن

به من یاد بده تا هر چی بهم میدی

و هر چی که ازم میگیری حکمت بدونم

به خودت قسم که

عاشقت هستم

ای بزرگ طبیب هستی

بابت سلامتی که به من دادی

ازت ممنونم

بیماران بسیاری در بستر بیماری گرفتارند

اما هنوز شکر گزار،

و من سالم، نادان، نا شکر . . .

امروز از ته دل ازت می خوام که

تمامی بیماران را شفا بدهی

و به من نیز شکر گزاری را بیاموزی

دعای عرفه

 

 

 

تو چقدر به من نزدیکی و من چقدر از تو دور!

حمد و سپاس خدایی را سزاست که تیر حتمی قضایش را هیچ سپری نمی­شکند و لطف و محبت و هدایتش را هیچ مانعی باز نمی­دارد …

... جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من تو را باز نداشت از اینکه راهنمایی­ام کنی به سوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خشنودی توست.

پس

هر گاه که تو را خواندم پاسخم گفتی.

هر چه از تو خواستم عنایتم فرمودی. هر گاه اطاعتت کردم قدر دانی و تشکر کردی.

و هر زمان که شکرت را به جا آوردم بر نعمت­هایم افزودی.

و اینها همه چیست؟

جز نعمت تمام و کمال و احسان بی پایان تو؟!

... من کدام یک از نعمت­های تو را می­توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر بسپارم؟

... خدایا! من را آزرمناک خویش قرار بده آن سان که انگار میبینمت.

من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می­کنم.

خدایا!

من را به تقوای خودت سعادتمند گردان .

و با مرکب نافرمانی­ات به وادی شقاوت و بدبختی­ام مکشان.

در قضاوت خیرم را بخواه.

و قدرت برکاتت را بر من فرو ریز تا آنجا که تاخیر را در تعجیل­های تو و تعجیل را در تاخیر­های تو نپسندم.

آنچه را که پیش می­اندازی دلم هوای تاخیرش را نکند.

و آنچه را که باز پس می­نهی من را به شکوه و گلایه نکشاند.

... پروردگار من!

... من را از هول و هراس­های دنیا و غم و اندوه­های آخرت رهایی ببخش.

و من را از شر آنان که در زمین ستم می­کنند در امان بدار.

... خدایا!

به که واگذارم می­کنی؟

به سوی که می­فرستی­ام؟

به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی برگردانند.

یا به سوی غریبان و غریبه­گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا ار خویش برانند؟

یا به سوی آنان که ضعف مرا می­خواهند و خواری­ام را طلب می­کنند؟

... من به سوی دیگرا دست دراز کنم؟ درحالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من.

... ای توشه و توان سختی­هایم!

ای همدم تنهایی­هایم!

ای فریاد رس غم و غصه­هایم!

ای ولی نعمت­هایم!

... ای پشت و پناهم در هجوم بی­رحم مشکلات!

ای مونس و مامن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی­کسی!

ای تنها امیدو پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی!

ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی­انتهای تو!

... تو پناهگاه منی!

تو کهف منی!

تو مامن منی!

وقتی که راه­ها و مذهب­ها یا همه فراخی­شان ما به عجز می­کشانند و زمین با همه وسعتش بر من تنگی می­کند و ...

... اگر نبود رحمت تو بی­تردید من از هلاک­شدگان بودم.

و اگر نبود محبت تو بی­شک سقوط و نابودی تنها پیشروی من می­شد.

... ای زنده!

ای معنای حیات! زمانی که هیچ زنده­ای در وجود نبوده است.

... ای آنکه:

با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد.

 و من با بدی­ها و عصیانم در مقابلش ظاهر شدم.

... ای آنکه:

در بیماری خواندمش و شفایم داد.

در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد.

در تنهایی صدایش کردم و جمهیتم بخشید.

در غربت طلبیدمش و به من وطن بازم گرداند.

در فقر خواستمش غنایم یخشید.

... من آنم که بدی کردم ... من آنم که گناه کردم.

من آنم که به بدی همت گماشتم.

من آنم که جهالت غوطه­ور شدم.

من آنم که غفلت کردم.

من آنم که پیمان بستم و شکستم.

من آنم که بد عهدی کردم ...

و ... اکنون باز گشته­ام.

باز آمده­ام با کوله باری از گناه و اقرار به گناه.

پس تو در گذر ای خدای من!

ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نی­رساند.

ای آنکه از طاعت خلایق بی نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارهای خوب توفیق می­دهد.

... معبود من!

اینک من پیش روی تو­ام و در میان دست­های تو.

آقای من!

بال گسترده و پر شکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.

نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری طلبم.

نه ریسمانی که بدان بیاویزم.

و نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.

چه می­توانم بکنم؟ وقتی که این کوله بار زشتی و گناه با من است؟!

انکار؟!

چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه اعضا و جوارحم به آنچه کرده­ام گواهی می­دهند؟

... خدای من!

خواندمت پاسخم گفتی.

از تو خواستم عطایم کردی.

به سوی تو آمدم آغوش رحمت گشودی.

به تو تکیه کردم نجاتم دادی.

به تو پناه آوردم کفایتم کردی.

خدایا!

از خیمه­گاه رحمتت بیرونمان مکن.

از آستان مهرت نومیدمان مساز.

آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.

از درگاه خویش ما را مران.

... ای خدای مهربان!

بر من روزی حلالت را وسعت ببخش.

و جسم و دینم را سلامت بدار.

و خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کن.

و از آتش جهنم رهایم ساز.

... خدای من!

اگر آنچه از تو خواسته­ام عنایتم فرمایی، محرومیت از غیر از آن زیان ندارد.

و اگر عطا نکنی هر چه عطا جز آن منفعت ندارد.

... خدای من!

این منم و پستی و فرومایگی­ام.

و ای تویی با بزرگی و کرامتت.

از من این می­سزد و از تو آن ...

... چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیافتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی.

... خدای من!

تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!

تو چقدر در گذرنده و بخشنده­ای با این همه کار بد که من می­کنم و این همه زشتی کردار که من دارم.

... خدای من!

تو چقدر به من نزدیکی با این فاصله­ای که من با تو گرفته­ام.

... تو که اینقدر دلسوزه منی!...

... خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟

تو کی غایب بوده­ای که حضورت نشانه بخواهد؟

تو کی پنهان بوده­ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟

... کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.

کور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تو را در نیابد.

بسته باد پنجره­ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.

و زیانکار باد سوای بنده­ای که از عشق تو نصیب ندارد.

... خدای من!

مرا از سیطره­ی ذلت بار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور بر اندامم بنشیند از شک و شرک رهایی­ام بخش.

... خدای من!

چگونه نا امید باشم در حالی که تو امید منی!

چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه­گاه منی!

ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش چنان تجلی کرده­ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده.

ترجمه : مرحوم دکتر علی شریعتی