سلام بر تو اى ابا عبد اللَّه؛ سلام بر تو اى فرزند رسول خدا؛ سلام بر تو اى فرزند امیر المؤمنین و اى فرزند سیّد اوصیا؛ سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا سیّده زنان اهل عالم؛ سلام بر تو اى کسى که از خون پاک تو و پدر بزرگوارت خدا انتقام مىکشد؛ و از ظلم و ستم وارد بر تو دادخواهى مىکند. سلام بر تو و بر ارواح پاکى که در حرم مطهرت با تو مدفون شدند. بر جمیع شما تا ابد از من درود و تحیت و سلام خدا باد. تا دلیل و نهار در جهان بر قرار است. اى ابا عبد اللَّه همانا تعزیتت ( در عالم ) بزرگ و مصیبتت در جهان بر ما شیعیان و تمام اهل اسلام سخت و عظیم و ناگوار و دشوار بود. و تحمل آن مصیبت بزرگ در آسمانها بر جمیع اهل سموات نیز سخت و دشوار بود. پس خدا لعنت کند امتى که اساس ظلم و ستم را بر شما اهل بیت رسول بنیاد کردند و خدا لعنت کند امتى را که شما را از مقام و مرتبه ( خلافت ) خود منع کردند و رتبه هایى که خدا مخصوص به شما گردانیده بود، از شما گرفتند.
ادامه مطلب ...
خدا جونم
ممنون که به من
اجازه زندگی کردن دادی.
مهربونم.
به اندازه تمام موجودات زنده دنیا
دوستت دارم
نه!، خیلی بیشتر
خدا جونم
کمکم کن تا قبل از درخواست
کمک کنم و
و قبل از اینکه دوستم داشته باشن،
دوستشان بدارم.
و پیش از آنکه من رو بفهمند،
درکشان کنم
سخته، می دونم
کمکم کن.
پروردگارا
عبادتت می کنم
نه برای درخواست های خودم از تو
بلکه می خواهم کمکم کنی
تا آنچه کنم که تو را خوشنود سازد
و آنچه گویم که کلام حق باشد
کمکم کن
تنهایم ...
خدای مهربونم،
از امروز درست عبادتت می کنم
درست می خوانمت!
فقط کلمات را تکرار نمی کنم،
بلکه از ته دل می خوانمت
باشد که اجابتم کنی ...
ای پناهگاه من
با تو از ته دل حرف می زنم،
و نه با کلماتی که معنی آن مشخصه،
از تو می خواهم من رو هدایت کنی
تا من هم هدایت گر دیگران شوم.
الهی به من اعتماد کن و
کمکم کن تا من برترین شوم.
خدا جونم
دلم خیلی برات تنگ شده
من بنده خوبم نیستم
ولی تو بهترین خدایی
من عاشقت هستم،
من رو دوست بدار.
ای خدای مهربون
با گریه من رو به دنیا آوردی و
با گریه از دنیا می بری
پس در این میان، به من یاد بده
تا خوب زندگی کنم،
و اندکی نیز بخندم
همانند سایه ای از فرشتگانت در روی زمین
سخت است، کمکم کن ...
سلام خدا جونم
می دونم که دوست واقعیم فقط تویی،
بدون هیچ انتظاری
فقط تویی که همیشه
حوصله گوش کردن به حرفام و داری
قسم به . . .
در مقابلت به کی قسم بخورم
قسم به قلب تاریک و پرگناهم
با تمام وجود دوستت دارم
تو هم قلبم رو صاف کن
ای خدای مهربون
از امروز هیچی رو برای خودم نمی خوام
بلکه برای همه می خوام
باران بفرست
نه بری رفع تشنگیم
بلکه برای آبیاری گلها و پاک کردن گناهان
آفتاب رو نمایان کن
نه برای روز شدن
بلکه برای گرم شدن فقیر گنار خیابون
خدایا
من بلد نیستم با جملات، خوب و زیبا
ازت تشکر کنم
می خوام با همین زبانم بهت بگم
ممنون که در تمامی اوقات زندگیم
یار و همراهم بودی
ممنون که جلوی خیلی از خطاهام رو گرفتی
و ممنون از اینکه دوستم داری
خدای عزیز
تو عادلی و من عدل شکن
من می دونم که بین بندگانت
فرقی نمی گذاری و نعمت رو
بین همه به عدالت تقسیم می کنی
به من نیرو بده تا این رو
بطور واقعی بفهمم
تا برای بدست آوردن خواسته هام
تلاشم رو بیشتر کنم
ای خدای مهربون
یادم بده
یادم باشه
همیشه
یادت باشم
پروردگارا
من از سردیه زمستون و
بی برگیه پاییز می ترسم
کمکم کن
کمکم کن تا گرمای تابستان
و سبزیه بهار رو
همین حالا ذخیره کنم
کمکم کن خدا جونم
خدا جونم سلام
سلامی به وسعت و عمق دل عاشق
ای مهربونم
از من بد بودن رو بگیر و
محبت را جایگزینش کن
به من یاد بده تا هر چی بهم میدی
و هر چی که ازم میگیری حکمت بدونم
به خودت قسم که
عاشقت هستم
ای بزرگ طبیب هستی
بابت سلامتی که به من دادی
ازت ممنونم
بیماران بسیاری در بستر بیماری گرفتارند
اما هنوز شکر گزار،
و من سالم، نادان، نا شکر . . .
امروز از ته دل ازت می خوام که
تمامی بیماران را شفا بدهی
و به من نیز شکر گزاری را بیاموزی
تو چقدر به من نزدیکی و من چقدر از تو دور!
حمد و سپاس خدایی را سزاست که تیر حتمی قضایش را هیچ سپری نمیشکند و لطف و محبت و هدایتش را هیچ مانعی باز نمیدارد …
... جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من تو را باز نداشت از اینکه راهنماییام کنی به سوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خشنودی توست.
پس
هر گاه که تو را خواندم پاسخم گفتی.
هر چه از تو خواستم عنایتم فرمودی. هر گاه اطاعتت کردم قدر دانی و تشکر کردی.
و هر زمان که شکرت را به جا آوردم بر نعمتهایم افزودی.
و اینها همه چیست؟
جز نعمت تمام و کمال و احسان بی پایان تو؟!
... من کدام یک از نعمتهای تو را میتوانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر بسپارم؟
... خدایا! من را آزرمناک خویش قرار بده آن سان که انگار میبینمت.
من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس میکنم.
خدایا!
من را به تقوای خودت سعادتمند گردان .
و با مرکب نافرمانیات به وادی شقاوت و بدبختیام مکشان.
در قضاوت خیرم را بخواه.
و قدرت برکاتت را بر من فرو ریز تا آنجا که تاخیر را در تعجیلهای تو و تعجیل را در تاخیرهای تو نپسندم.
آنچه را که پیش میاندازی دلم هوای تاخیرش را نکند.
و آنچه را که باز پس مینهی من را به شکوه و گلایه نکشاند.
... پروردگار من!
... من را از هول و هراسهای دنیا و غم و اندوههای آخرت رهایی ببخش.
و من را از شر آنان که در زمین ستم میکنند در امان بدار.
... خدایا!
به که واگذارم میکنی؟
به سوی که میفرستیام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی برگردانند.
یا به سوی غریبان و غریبهگان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا ار خویش برانند؟
یا به سوی آنان که ضعف مرا میخواهند و خواریام را طلب میکنند؟
... من به سوی دیگرا دست دراز کنم؟ درحالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من.
... ای توشه و توان سختیهایم!
ای همدم تنهاییهایم!
ای فریاد رس غم و غصههایم!
ای ولی نعمتهایم!
... ای پشت و پناهم در هجوم بیرحم مشکلات!
ای مونس و مامن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بیکسی!
ای تنها امیدو پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی!
ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بیانتهای تو!
... تو پناهگاه منی!
تو کهف منی!
تو مامن منی!
وقتی که راهها و مذهبها یا همه فراخیشان ما به عجز میکشانند و زمین با همه وسعتش بر من تنگی میکند و ...
... اگر نبود رحمت تو بیتردید من از هلاکشدگان بودم.
و اگر نبود محبت تو بیشک سقوط و نابودی تنها پیشروی من میشد.
... ای زنده!
ای معنای حیات! زمانی که هیچ زندهای در وجود نبوده است.
... ای آنکه:
با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد.
و من با بدیها و عصیانم در مقابلش ظاهر شدم.
... ای آنکه:
در بیماری خواندمش و شفایم داد.
در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد.
در تنهایی صدایش کردم و جمهیتم بخشید.
در غربت طلبیدمش و به من وطن بازم گرداند.
در فقر خواستمش غنایم یخشید.
... من آنم که بدی کردم ... من آنم که گناه کردم.
من آنم که به بدی همت گماشتم.
من آنم که جهالت غوطهور شدم.
من آنم که غفلت کردم.
من آنم که پیمان بستم و شکستم.
من آنم که بد عهدی کردم ...
و ... اکنون باز گشتهام.
باز آمدهام با کوله باری از گناه و اقرار به گناه.
پس تو در گذر ای خدای من!
ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نیرساند.
ای آنکه از طاعت خلایق بی نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارهای خوب توفیق میدهد.
... معبود من!
اینک من پیش روی توام و در میان دستهای تو.
آقای من!
بال گسترده و پر شکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.
نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری طلبم.
نه ریسمانی که بدان بیاویزم.
و نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.
چه میتوانم بکنم؟ وقتی که این کوله بار زشتی و گناه با من است؟!
انکار؟!
چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه اعضا و جوارحم به آنچه کردهام گواهی میدهند؟
... خدای من!
خواندمت پاسخم گفتی.
از تو خواستم عطایم کردی.
به سوی تو آمدم آغوش رحمت گشودی.
به تو تکیه کردم نجاتم دادی.
به تو پناه آوردم کفایتم کردی.
خدایا!
از خیمهگاه رحمتت بیرونمان مکن.
از آستان مهرت نومیدمان مساز.
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.
از درگاه خویش ما را مران.
... ای خدای مهربان!
بر من روزی حلالت را وسعت ببخش.
و جسم و دینم را سلامت بدار.
و خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کن.
و از آتش جهنم رهایم ساز.
... خدای من!
اگر آنچه از تو خواستهام عنایتم فرمایی، محرومیت از غیر از آن زیان ندارد.
و اگر عطا نکنی هر چه عطا جز آن منفعت ندارد.
... خدای من!
این منم و پستی و فرومایگیام.
و ای تویی با بزرگی و کرامتت.
از من این میسزد و از تو آن ...
... چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیافتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی.
... خدای من!
تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!
تو چقدر در گذرنده و بخشندهای با این همه کار بد که من میکنم و این همه زشتی کردار که من دارم.
... خدای من!
تو چقدر به من نزدیکی با این فاصلهای که من با تو گرفتهام.
... تو که اینقدر دلسوزه منی!...
... خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بودهای که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بودهای که ظهورت محتاج آیه باشد؟
... کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.
کور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تو را در نیابد.
بسته باد پنجرهای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
و زیانکار باد سوای بندهای که از عشق تو نصیب ندارد.
... خدای من!
مرا از سیطرهی ذلت بار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور بر اندامم بنشیند از شک و شرک رهاییام بخش.
... خدای من!
چگونه نا امید باشم در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیهگاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش چنان تجلی کردهای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده.
ترجمه : مرحوم دکتر علی شریعتی