ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

روانشناسی سازها (۱)

 

تار : معمولا آدم های قلدر و پر ابهت و قد بلند و قوی هیکل سراغ این ساز می روند. صدایی پر صلابت دارد و نوازنده هایش نیز خود به خود چنین ویژگی را پیدا می کنند. تار در یک گروه ممکن است صدای دیگر سازها را بخورد و همین طور نوازنده آن نیز ممکن است به سایر همکارانش توپ و تشر برود که چرا درست ساز نمی زنی. تار زن حتی به خودش حق می دهد که سطح نوازندگی نوازندگان سایر سازها را مورد ارزیابی قرار دهد. اصولا واژه تار زدن حکایت از نوعی خشونت پنهان می کند. معمولاً می گویند فلانی تار می زند و یا تار را می زند! ببینید در این حرفه بحث زدن همیشه داغ است!! لطفا مواظب باشید.  

 

سه تار : این ساز خیلی با خودش رو راست نیست. اول اینکه نامش حکایت از سه عدد تار می کند در حالیکه چهار تا دارد. از این بدتر می گویند سه تار برای یک نفر کم و برای دو نفر زیاد است. یک و نیم نفر هم که امکان وجود ندارد. بنابراین معلوم نیست چند نفر به چند نفر!! از اینها گذشته چون قیمت آن نسبتا ارزان است و یاد گرفتنش مثل نی، خیلی سخت هم نیست، در نتیجه هر ننه قمری سه تار می سازد یا سه تار می نوازد و یا سه تار درس می دهد. خلاصه نوازنده هردمبیل سه تار زیاد است. خدا عاقبت همه سه تار نوازان و سه تار سازان و سه تار سوزان را ختم به خیر کند!  

 

سنتور : این ساز ۷۲ سیم دارد که بیشتر اوقات با هم کوک نیستند. در نتیجه نوازنده اش نیز غالب اوقات کوک نیست! گاهی گرم و صمیمی و گاهی منزوی و گوشه گیر و گاهی نیز خیلی خشن است. سنتور از اصلی ترین مشخصه معماری ایرانی یعنی خطوط منحنی کم بهره است و تا دلت بخواهد گوشه های تیز دارد. به همین دلیل صدای تیزی هم دارد، حتی اگر مضراب هایش را نمد مالی کنند. البته تقصیر شکل ذوزنقه است نه خود سنتور. به هر حال سازی بی قرار و پر جنب و جوش است. نوازندگانش نیز غالبا اینگونه اند. معمولا آهنگسازهای پرکار نوازنده سنتورند. هم تند تند می سازند و هم تند تند اجرا می کنند!  

 

تنبک : اساس نواختن این ساز بر کوبش استوار است. یعنی نوازنده مرتب بر سر پوست بیچاره می کوبد تا شاید به جایی برسد. در نتیجه روحیه کوبش نوازنده تقویت می شود و معمولا دوست دارد دیگران را همچون ساز خود بکوبد! گاهی نیز خود نوازنده سرنوشتی مانند پوست تنبک پیدا می کند. یعنی همه او را می کوبند! تنبک بنا به دلایل تاریخی یک ساز تحقیر شده است و حتی در کارهای گروهی نیز توسط سایر نوازندگان به مقدار کوچولویی دست کم گرفته می شود. تنبک هر چقدر هم سر و صدا بکند، دست آخر گل را به پای ساز های ملودیک می ریزند. پس یک خرده حسابی همیشه بین این ساز و دیگر سازها وجود دارد. مردم عامی هم اگر بخواهند یکی را تحقیر کنند، می گویند فلانی دمبکی است. خلاصه مطلب این ساز آخر و عاقبت خوبی ندارد. بیچاره نوازنده هایش هم معمولاً اینطوری اند! ما هم که غیر از دعا کاری از دستمان بر نمی آید: خدایا مطربان را انگبین ده برای ضرب دستی آهنین ده

یه دوست خوب... یه همکار جدید

 

سلام سلامی به لطافت  امواج همیشه خروشان و به آرامش همیشه پنهان جنگل. 

هر روز صبح اون وقتی که دست آفتاب به صحنه چشمام نمایش صبح و سلام رو پیشکش می کنه به یادتم...با یادت ذره ذره وجودم پر می شه از نور‌ از صداقت نگاه معصوم دوستی...  

پاکی ناب دریا رو که می بینم یاد تو می افتم آره یاد تویی که دریایی بودنت دریا رو شرمنده کرده. سبزی سبز جنگل نشاط هر روز صبح و یادم می یاره که تو نباشی لطف لذت نسیم صبحگاهی بی معنا ترین حس رو زمین میشه 

آره تو همینی واسه من. تویی که اگه دریا نباشی آرامش دریا رو واسم به ارمغان میاری. اگه جنگل نباشی شادی پرنده های آزاد جنگل و همرات داری... بودنت رو دوست دارم و لحظات با هم بودنامون و ستایش می کنم... 

.....................

.......................

.........................

متن بالا رو تقدیم می کنم به دوست خوبم مونا که همکار جدیدمون و قبلا از طرف سجاد به همتون معرفی شده و متن زیباشو خوندین باید زودتر از این ها حضورش و تبریک میگفتم اما به علت در دسترس نبودن اینترنتن  شد که بشه. 

خوب مونا جون حضور سبزت و تبریک میگم و امید دارم همکاریمون همراه با دوستی هامون با خواننده های عزیز بلاگ پایدار باشه

 

و آنگاه که زیر درخت گیلاس می نشینم و به تمام موجودات نگاه می کنم  خدا را با تمام اعضای تنم حس   می کنم و با صدایی بلند فریاد می زنم که ای که آفریده ای این جهان را با تمام زیبایش ای که وجود ما  اگر هست از وجود توست تو را می پرستم و از تو طلب یاری دارم ای یاری دهنده ی همه ی نیازمندان و هر روز در طلب رسیدن به تو می کوشم و می خواهم از خالق خوبی ها که قدرت شبنم  گل سرخ را به من بنده ی نافرمان نشان دهد و می خواهم که گل نرگس را به چشمانم باز گرداند شکر گذارم و هر لحظه ذکر تو را بر زبان خواهم آورد.

اجادسا و مونا

 

سلام دوستای گلم خوبید، خوشتون می گذره بازم خدارو شکر اومدم یه دوسته دیگرو معرفی کنم که می خوام البته می خواهیم باهاش همکار بشیم.

خوب می دونم قولشو نداده بود ولی خواستم سه تا بشیم همیشه میگن ( تا 3 نشه بازی نشه ) خوب اسم این دوستمم موناست امیدوارم که مونارو هم مثل فهیمه هواش و داشته باشید مونا هم می تونه خوب بنویسه و هم خوب حرف می زنه.

( البته اگه از دوستی قدیمیه این بلاگ باشید نوشته یا نثر »»»»  عروسک تنهایی «««« که قبلا تو وبلاگ گذاشته بودم رو خوندید و دیدید که چقدر عالی نوشته شده ) به امید اینکه این وبلاگ بتونه بیشتر از این طرفدار پیدا کنه البته می دونم شما دوستی عزیز و گلمون ما رو اصلا تنها نمی ذارید دوستون دارم موفق و سبز باشید.

مدیر وبلاگ ماهی سیاه کوچولو ===== اَجادِسا

خدا جونم گوش کن ۲

 

خدا جونم

ممنون که به من

اجازه زندگی کردن دادی.

مهربونم.

به اندازه تمام موجودات زنده دنیا

دوستت دارم

نه!، خیلی بیشتر 

خدا جونم

کمکم کن تا قبل از درخواست

کمک کنم و

و قبل از اینکه دوستم داشته باشن،

دوستشان بدارم.

و پیش از آنکه من رو بفهمند،

درکشان کنم

سخته، می دونم

کمکم کن. 

پروردگارا

عبادتت می کنم

نه برای درخواست های خودم از تو

بلکه می خواهم کمکم کنی

تا آنچه کنم که تو را خوشنود سازد

و آنچه گویم که کلام حق باشد

کمکم کن

تنهایم ... 

خدای مهربونم،

از امروز درست عبادتت می کنم

درست می خوانمت!

فقط کلمات را تکرار نمی کنم،

بلکه از ته دل می خوانمت

باشد که اجابتم کنی ... 

ای پناهگاه من

با تو از ته دل حرف می زنم،

و نه با کلماتی که معنی آن مشخصه،

از تو می خواهم من رو هدایت کنی

تا من هم هدایت گر دیگران شوم.

الهی به من اعتماد کن و

کمکم کن تا من برترین شوم. 

 

خدا جونم

دلم خیلی برات تنگ شده

من بنده خوبم نیستم

ولی تو بهترین خدایی

من عاشقت هستم،

من رو دوست بدار. 

ای خدای مهربون

با گریه من رو به دنیا آوردی و

با گریه از دنیا می بری

پس در این میان، به من یاد بده

تا خوب زندگی کنم،

و اندکی نیز بخندم

همانند سایه ای از فرشتگانت در روی زمین

سخت است، کمکم کن ...